هنر از دریچه سیاست/ راه رفته و مسیر پیش روی فرهنگستان هنر
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۴۲۹۰۷
فرهنگستان هنر درست بعد از اتفاقهای سال ۸۸، در دولت دوم محمود احمدینژاد با تغییر مدیریت مواجه شد، علی معلم دامغانی، شاعر پیشکسوت و نزدیک به دولت وقت، به جای میرحسین موسوی نشست. آن زمان البته اصلا عجیب ننمود که یک شاعر در راس فرهنگستان هنر نشست، چه اینکه هیچ رسانهای توجه جدی به این موضوع تکرد، هنرمندان اعتراضی نکردند، نقد جدی نوشته نشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به زعم نگارنده انفعال در فرهنگستان هنر از همینجا آغاز شد، انگار که علی معلم وظیفه داشت هیچ کاری نکند و فقط فضا را آرام نگه دارد. فرهنگستان هنر از آن زمان در سراشیبی قرار گرفت، گویی که باید دیکر در ساختار مدیریت فرهنگی و هنری کشور آن هیمنه و اعتبار را نداشته باشد. کنار گذاشتن تعدادی از کارشناسان و مدیران فرهنگستان هم به سرعت حرکت در سرازیری این مجموعه افزود. شرایط تا پایان دولت محمود احمدینزاد به همین منوال بود؛ انفعال و حرکت در مسیر سقوط اعتبار.
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، امید برای تغییر در شرایط نامناسب فرهنگستان زنده شد. چه اینکه بسیاری از آنها که اهل فرهنگ بودند، بسیاری از آنها که عضو پیوسته و وابسته فرهنگستان هنر بودند، در انتخابات از حسن روحانی حمایت کرده بودند. اما برای دولت تدبیر، فرهنگ حتی در ساختار اداری و اجرایی دولت هم اولویت نداشت چه رسد به توجه به وضعیت فرهنگستان هنر. بر همین اساس، مدیریت علی معلم دامغانی بر فرهنگستان در دولت روحانی ادامه یافت تا آنجا که بیماری، معلم را از کار انداخت. اما باز، برای دولت، فرهنگستان اولویت که نبود هیچ، حتی توجهی هم به آن نداشت. فرهنگستان بیش از یک سال با سرپرست اداره شد تا اینکه در ماههای آخر دولت تدبیر و امید، دکتر بهمن نامور مطلق به ریاست فرهنگستان هنر منصوب شد. سوال اینجاست که انتصاب رئیس فرهنگستان هنر نمیتوانست بلافاصله بعد از کنارهگیری علی معلم یا حداقل کمی بعد از آن انجام شود؟ اینکه دولت از سر بیتوجهی، کسی را برای ریاست فرهنگستان هنر تعیین نکرد یا در شورای عالی انقلاب فرهنگی گزینه موردنظر دولت مورد موافقت و اجماع قرار نگرفت، خیلی روشن نیست. اگرچه نگارنده بر این باور است اصل ماجرا را باید در بیتوجهی دولت به فرهنک(در کل) و فرهنگستان هنر (به طور مشخص) بررسی کرد.
به هر ترتیب، دکتر بهمن نامور مطلق در ماههای پایانی دولت تدبیر و امید به ریاست فرهنگستان هنر رسید. شاید او حتی فکر نکرد چند ماه فرصت دارد برای بهبود شرایط و خارج کردن فرهنگستان هنر از انفعال. شاید او فقط میدانست زمان زیادی در اختیار ندارد تا فرهنگستان هنر را از فقط میزبان برنامههای دیگران بودن (اتفاقی که در فاصله سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ برای فرهنگستان افتاده بود) خارج کند. اینگونه بود که تغییر در ساختار مدیریتی را با هدف برنامهریزی و اجرا و فعال سازی گروههای تخصصی فرهنگستان را به منظور ورود اعضای فرهنگستان به ساختار تصمیمسازی، از همان روزهای نخست نشستن بر صندلی ریاست آغاز کرد. اگرچه در این حوزه نقدهایی به انتخابهای او وارد است، از جمله این نقدها میتوان به این نکته اشاره کرد که بعضی انتخابهای او بر مبنای توصیه و سفارش و بعضی انتصابها بر مبنای صرفا فعالسازی تعدادی از اعضای پیوسته فرهنگستان انجام شده است. فعال کردن مجموعه هنری آسمان، به عنوان بازوی اجرایی فرهنگستان اما یکی از راهکارهای مناسب برای تصمیم سازی و اجرای برنامه بود. توجه به موسیقی نواحی و برنامهریزی برای اجراهای پژوهشی در این حوزه از مسیر همین بازوی اجرایی انجام شد. نامور مطلق که در دولت سید ابراهیم رئیسی هم کار خود را ادامه میداد بعد توانسته بود گروههای تخصصی را فعال کند، هنرمندان به فرهنگستان رفت و آمدشان از سر گرفته شد. برنامههای مشترک با نهادهای فرهنگی دیگر برگزار شد. از سوی دیگر فرهنگستان هنر در دوره نامور مطلق به الگوسازی در برنامههای هنری، ارائه نظر کارشناسی برای سیاستگذاریهای کلان در حوزه هنر و رویکردهای ابنچنینی به عنوان ماموریت اصلی خود هم توجه کرد. فرهنگستان حالا کمی از انفعال خارج شده است. حالا خبر رسیده دولت رئیس فرهنگستان هنر را تغییر داده است.
فرهنگستان هنر شاید در دوره اخیر با تحول و اتفاق ویژهای همراه نبود اما به طور حتم از انفعال خارج شد و مسیر تاثیرگذاری در فرهنگ و هنر را با عقلانیت و طمانینه پیش گرفت که کاش ادامه یابد.
برای تعیین رییس فرهنگستان هنر همواره گروهی معتقد است رئیس فرهنگستان هنر باید فردی همسو با ساختار مدیریتی دولت باشد والبته با فضای هنر هم در ارتباط باشد. گروه دیگری هم معتقد است ریاست فرهنگستان را باید به فردی سپرد که در هنر صاحب نظر و دارای رای بوده و نیز از جانب هنرمندان، به ویژه اعضای فرهنگستان، مقبولیت داشته باشد. البته همراه شدن با نگاه دولت در عرصه فرهنگ برای این گروه هم دور از نظر نیست.
نکته اما اینجاست هر دو گروه از دریچه سیاست به فرهنگ نگاه میکنند و انتخاب رئیس برای فرهنگستان هنر را هم از همین منظر مورد توجه دارند و این آغاز اشتباه است. همان اشتباهی که در دولت دوم احمدینژاد بر سر فرهنگستان هنر آوار شد.
فرهنگ را نباید از دریچه سیاست و با رویکرد جناح سیاسی مدیریت کرد، فرهنگستان هنر را باید به اهل هنر سپرد. فعال شدن اعضای پیوسته و وابسته فرهنگستان هنر در ساختار این مجموعه میتواند گام مهمی در این راستا باشد.
درباره عملکرد دکتر مجید شاهحسینی به عنوان رئیس جدید فرهنگستان هنر نمیتوان پیش بینی کرد، چه اینکه این پیشبینی اگر انجام شود بر مبنای نگاه سیاسی و از دریچه سیاست است و این خطاست. شاید بهتر باشد کمی بگذرد، مواضع او در فرهنگستان هنر، در کنار تصمیمگیریها و انتخابهای او قرار داده شود بعد به پیشبینی درباره فرهنگستان هنر برسیم.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1780621منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: فرهنگستان هنر علی معلم دامغانی میر حسین موسوی رئیس فرهنگستان هنر فرهنگستان هنر ریاست فرهنگستان دریچه سیاست نامور مطلق علی معلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۴۲۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رویکرد بایدن در قبال تظاهرات ضد صهیونیستی دانشجویان در آمریکا
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: دانشگاههای سراسر آمریکا بعد از آگاهی از جنایات پرشمار رژیم اشغالگر قدس علیه مردم غزه و کشتار حدود ۳۵ هزار انسان بیگناه، عرصه اعتراض علیه سیاستهای این رژیم و دولت آمریکا به عنوان مهمترین حامی آن تبدیل شده است. در این بین یکی از مهمترین موضوعاتی که با گسترش اعتراضات به مراکز دانشگاهی مختلف آمریکا جلب توجه میکند، سیاستهای دولت آمریکا و پلیس این کشور است. دولت و پلیس در این کشور بدون توجه به خواستههای معترضین، تنها سیاست سرکوب و بازداشت گسترده را در پیش گرفته است.
اعتراضهای دانشجویان در حمایت از فلسطین
از روزهای ابتدایی حمله های رژیم صهیونیستی به غزه، جامعه آمریکا عرصه واکنشهای مختلف به این رویداد بود. نظرسنجیهای مختلف نشان از افزایش بیسابقه حمایت آمریکاییها از مردم غزه دارد. طبق نظرسنجی گالوپ در مارس ۲۰۲۴ اکثر آمریکاییها اقدامات رژیم اشغالگر در غزه را تایید نمیکنند. تعداد مخالفان با اقدامات رژیم صهیونیستی از ۴۵ درصد در نوامبر ۲۰۲۳ به ۵۵ درصد افزایش یافت. دموکراتها ۷۵ درصد دیدگاه منفی نسبت به اقدامات تلآویو دارند. رائد جرار از اندیشکده دموکراسی برای جهان عرب معتقد است که نظرسنجی فوق نشان از جدایی بین سیاست دولت بایدن و دیدگاه اکثر آمریکاییها درباره اقدامات رژیم اشغالگر در غزه دارد و سیاست خارجی دولت آمریکا با انتظارات رایدهندگان هماهنگ نیست.
حمایت جوانان آمریکایی از فلسطینیان آشکارتر شده است. نظرسنجی پیو (PEW) در آوریل ۲۰۲۴ نشان داد که یک سوم از افراد بزرگسال زیر ۳۰ سال آمریکایی با مردم فلسطین همدردی میکنند و تنها ۱۴ درصد این احساس را نسبت به صهیونیستها دارند. جوانان آمریکایی نسبت به مردم فلسطین نظر مساعدتری نسبت به صهیونیستها دارند و از هر ۱۰ فرد زیر ۳۰ سال، شش نفر دیدگاه مثبتی نسبت به مردم فلسطین دارند. در میان آمریکاییهای جوان، ۳۴ درصد دلایل حماس برای مبارزه با رژیم صهیونیستی را معتبر میدانند.
اعتراضهای دانشجویان آمریکایی در حمایت از مردم فلسطین، ابتدا از دانشگاههای کلمبیا و هاروارد آغاز شد. دانشجویان معترض با صدور بیانیهای مشترک، رژیم اشغالگر را به عنوان مسئول کامل جنگ معرفی کردند. این اعتراضها به تدریج به شمار زیادی از دانشگاههای این کشور نظیر آموری، میشیگان، براون، پلیتکنیک هومبولت، برکلی، کالیفرنیای جنوبی، نیویورک، ییل، کلمبیا، ماساچوست، تگزاس، مینهسوتا و غیره گسترش یافت به گونهای که تاکنون ۷۹ دانشگاه آمریکا درگیر اعتراض علیه رژیم اشغالگر قدس شده است. علاوه بر حضور دانشجویان، در برخی از دانشگاهها اساتید حامی فلسطین نیز عمدتا در اعتراضها مشارکت فعال دارند.
خواسته اصلی دانشجویان آمریکایی، همبستگی با ملت فلسطین است که در چارچوب آن خواستار آتشبس دائمی در غزه، اتمام کمکهای نظامی دولت آمریکا به رژیم اشغالگر، قطع همکاری دانشگاه با مجتمعهای تسلیحاتی و کنار گذاشتن روند سرمایهگذاری دانشگاهها در سرزمینهای اشغالی شدهاند. با اوجگیری اعتراضها، مدیران برخی از دانشگاهها درصدد توافق با دانشجویان برآمدند. برای مثال مسئولان دانشگاه براون ایالت رودآیلند اعلام کردند که با دانشجویان حامی فلسطین به توافق رسیده که در اکتبر ۲۰۲۴ توقف سرمایهگذاری در فلسطین اشغالی را به رای بگذارد. دانشجویان نیز ضمن پایان دادن به تحصن خود، این توافق را یک پیروزی بیسابقه و امتیازی بزرگ برشمردند.
رویگردانی جامعه آمریکا از سیاستهای بایدن
نظرسنجی آوریل ۲۰۲۴ پیو (PEW) نشان داد که تنها ۱۲ درصد از جوانان آمریکایی سیاستهای دولت بایدن را باعث ایجاد تعادل در جنگ غزه میدانند. نتایج نظرسنجی ماه مارس گالوپ نیز نشان داد محبوبیت بایدن برای مدیریت اوضاع در منطقه خاورمیانه به ۲۷ درصد رسیده است. در این شرایط سیاستهای دولت آمریکا در بین بسیاری از حامیان آن به ویژه قشر جوان نیز با دشواری روبرو است. در واقع سیاستهای ضعیف بایدن در عدم پیشبرد آتشبس و بیعملی در کمک به غیرنظامیان فلسطینی بوده که دولت را در تنگنا قرار داده است. بر این اساس از یک طرف باید اعتراضهای دانشجویی را یک جلوه از پشتیبانی جوانان آمریکایی از فلسطین دانست. از طرف دیگر نیز بعد از سیاستهای ناکارآمد بایدن که به خودی خود، دولت کنونی را درگیر چالش عمیق کرده، این اعتراضات نیز ضربه محکم دیگری به بایدن در سال منتهی به انتخابات است.
این در حالی است که بایدن در چهارم می و در اولین واکنش به اعتراضها اظهار داشت: «این اعتراضها تغییری در سیاستهای من در خاورمیانه نخواهد داد. با ورود گارد ملی به دانشگاههایمان مخالفیم. تظاهرات مسالمتآمیز در ایالات متحده مورد قبول است، اما خشونت ضدقانون است. آسیب زدن به داراییهای عمومی جزئی از آزادی بیان نیست.» در ارتباط با این اظهارات ذکر دو نکته ضروری است.
افزایش حساسیت جامعه آمریکا در برابر بیتفاوتی دولت
اعتراضهای این چنینی در دهه ۱۹۶۰ در جنگ ویتنام نیز جامعه آمریکا را درنوردید، اما تاثیر چندانی در سیاست دولت نداشت. سخنان بایدن مبنی بر آنکه این اعتراضها تغییری در سیاست خاورمیانهای آمریکا ایجاد نمیکند موید همین است. علیرغم این که دولت به همراه شبکههای خبری جریان اصلی آمریکا از ابتدا تلاش کردند تا دیدگاه «دفاع از خود اسرائیل» را در ذهن مردم این کشور نهادینه کنند، اما واقعیت جامعه آمریکا چیز دیگری است. جورج اوچنسکی از رسانه Daily Montanan که بخشی از State Newsroom بزرگترین سازمان خبری غیرانتفاعی آمریکا است مینویسد: «سیاستمداران ما دانشجویان معترض را تحقیر میکنند و در مورد اینکه دانشجویان باید به کلاسهای خود بازگردند صحبت میکنند. دانشجویان حق دارند از اینکه کنگره و رئیس جمهور ۲۶ میلیارد دلار دیگر برای ادامه کشتار به اسرائیل فرستادند، خشمگین شوند. اکنون مانند نیم قرن پیش (جنگ ویتنام) نیست که وطنپرستی با اهتزاز بزرگترین پرچم یا بلندترین صدا تعریف شود، زیرا اکنون وطن پرستی مستلزم داشتن شجاعت کافی برای ایستادگی در برابر دولت و منافع عمیق مجتمعهای نظامی-صنعتی است. به این میگویند انسانیت. میهنپرستان واقعی حق دارند از دولت خود سیاستها و اقدامات انسانی را مطالبه کنند.»
سیاست سرکوب پلیس در برابر اعتراضات
بایدن در بخشی از واکنش خود به این اعتراضها، خشونت را ضدقانون دانست و اظهار کرد که با ورود گارد ملی به دانشگاهها مخالف است. به نظر میرسد در کنار بیتفاوتی و واکنش دیرهنگام، بازی با کارت پلیس حربه دیگر بایدن برای کاستن از آثار منفی این اعتراضات بر وجهه دولت است. واقعیت این است که استفاده غیرقانونی از زور علیه غیرنظامیان توسط پلیس آمریکا امری رایج است. طبق آمار Mapping Police Violence یک گروه تحقیقاتی غیرانتفاعی، در سال ۲۰۲۳ دست کم ۱۲۳۲ نفر (تقریبا روزانه سه نفر) توسط پلیس آمریکا کشته شدند. در اعتراضهای اخیر آمریکا درگیری بین پلیس و دانشجویان از دانشگاه کلمبیا آغاز شد و خشونت پلیس باعث شد تا دیگر دانشگاهها نیز اعتراضات منظمی را ترتیب دهند.
در تمام دانشگاههای درگیر در این اعتراضات، پلیس تاکنون بیش از دو هزار نفر را بازداشت کرده است. این میزان بالای خشونت، حمایت برخی از شخصیتها و سازمانهای بینالمللی از معترضین را نیز به همراه داشت. از جمله عفو بینالملل با محکومیت این رفتار خشن، بر اهمیت حق اعتراض تاکید کرد. آنگونه که اوچنسکی میگوید: «در کشوری که بر پایه حقوق آزادی بیان و مخالفت علیه اقدامات دولت بنا شده، آنچه اکنون شاهد هستیم، اقدامات خشونتآمیز پلیس و خیانت کامل به دموکراسی است.»
نتیجه
دانشگاههای آمریکا روزهاست که عرصه اعتراضات کمسابقه در حمایت از مردم فلسطین است. هر چند شاید این اعتراضها تاثیری بر سیاست دولت نداشته باشد، اما جامعه آمریکا را فعالانه در پی ایجاد تغییر در روندهای تصمیمگیری و اجرا نشان میدهد. دولت نسبت به این اعتراضها رویکرد بیتفاوتی را در پیش گرفته و پلیس نیز دست به سرکوب معترضان میزند. در این وضعیت آنگونه که گاردین اشاره دارد، سرکوب دانشجویان منجر به اعتراض پایدارتر و مشارکت گستردهتر میشود.
سجاد مرادی کلارده؛ پژوهشگر روابط بینالملل
کد خبر 6096055